کلاس اول

سلام عزیز دل مامان امروز که بعد از مدتها وقت کردم بیام برات بنویسم حدود یکسال هست که همه دنیا درگیر این ویروس لعنتی کرونا هستند متاسفانه مدارس تعطیل هستند و شماها به صورت آنلاین درس میخونید همیشه چقدر آرزوی روز اول مدرسه ات رو داشتم ولی فقط به یک معارفه کوچک در مدرسه ختم شد. امسال مدارس از 20 شهریور به صورت مجازی شروع شد و ما هرروز مجبوریم که شما رو ببریم خونه مامان اتی و باباوحید و از اونجا آنلاین درس بخونی . میدونم اینطوری درس خوندن خیلی سخته ولی خوب خودت رو با شرایط وقف دادی بعضی موقعها که حوصله آنلاین شدن نداری و اذیت میکنی کلی مامان اتی و وحید حرص میخورن ولی بالاخره حرف گوش میدی و آنلاین میشی. میدونم خیلی سخته ولی چاره ای نیست . تا الان که از نظر درسی خیلی خوبی و من هیچ مشکلی باهات ندارم ولی برای مشق نوشتن خیلی ادا درمیاری و همش میگی خسته شدم و داستان دارم باهات کلی . واقعا در طول هفته به هیچ کاری نمیرسم چون بعداز سرکار باید سریع بیام دنبالت و برگردیم خونه و تازه شروع به درس و مشق بکنیم . عشق مامان هرروز دلم برات بیشتر غش میره خیلی با شعور و فهمیده هستی بعضی موقعها یک حرفهایی میزنی که از سنت خیلی بیشتر میفهمی . امیدوارم همه چی هرچه زودتر به روال عادی برگرده و بتونی بری مدرسه و لذت ببری . تولد هفت سالگی شما هم امسال فقط خودمون بودیم و دایی و مامان اتی و باباوحید . ولی من و بابا کلی برات کادو گرفتیم و خوشحال شدی. همون تم تاج رو انتخاب کردی و ما هم برات همه چی گرفتیم و خلاصه نزاشتسم حس کنی که تولدت با سالهای قبل فرق داره امیدوارم سال دیگه جشن بزرگتری بگیریم مثل سالهای قبل (لعنت به کرونا)

اینجا هم چند نمونه از دست خط خوشگلت رو برات به یادگار میزارم