بنیتا آماده رفتن به کلاس اول

سلم عشق مامان بازم شرمنده هستم که سالی یکبار سر میزنم و برات از روزمرگیها و خاطراتت مینویسم امیدوارم امسال سواد دار بشی و بیای اینجا ادامه بدی هرچی دلت میخواد خودت بنویسی. عزیز دلم الان حدود سه سال میشه که تو رو به کلاس زبان کیش میبرم با اینکه هم تو خسته از مهدی من میام دنبالت هم خودم از سرکار بدوبدو میام ولی میدونم ارزش داره .یک موقعهایی میام دنبالت حتی لباست و تو ماشین عوض میکنی تا دیر نشه کلاس زبانت عشقم امیدوارم نتیجه این همه خستگی رو ببینی .

امروز که اومدم به این جا و دارم برات مینویسم آخرین روزه تیرماه 99 هست و از دی ماه 98 تا حالا همه درگیر بیماری کرونا هستیم و خیلی روزهای سخت و پر استرسی میگذرونیم امیدوارم همه سلامت باشند و زودتر این ویروس از بین بره.

کلاس زبان هم دیگه نفرستادمت تا ببینیم چی میشه مهد هم دیگه نفرستادمت . و هرروز میری خونه اتی و وحد امیدوارم هزارسال سلامت باشند تا خیال ما هم راحت باشه .چقدر آرزو داشتم برای کلاس اول رفتنت و روز اول مهر ولی تا الان نمیدونم چی میخواد بشه اصلا معلوم نیست تکلیف مدرسه چی میشه

ولی بازهم برای من سلامتیت بهتره عزیز دلم .

توی این مدت سعی کردم با هرچی سرگرمت کنم ولی بازم کلافه ای .خسته ای . بهانه گیر

همه تو این شرایط هستند ولی ما یک چندباری رفتیم شمال تا حال و هوامون عوض بشه امیدوارم همه چی خوب پیش بره

کلی برنامه ریزی کرده ام برای امسال اگر بشه این کرونا بزاره دلم میخواد برات یک خواهر یا برادر بیارم که تنها نباشی گرچه برام خیلی سخته و ممکنه کارمو از دست بدم ولی آینده تو برام از همه چی مهمتره.

نمیدونم چی پیش میاد ولی واگذار میکنم به خود خدا

راستی برای غربالگری سلامت کلاس اول رفتیم و تو مثل همیشه خیلی خوب جواب سوالها رو دادی ولی معلم بهداشت گفت که وزنت کم هست (آخه تو کی میخوای دل منو شاد کنی و بشی 20 کیلو)الان وزنت حدود 17/500 است قد 120 وزنت نسبت به بچه های دیگه پایینتره باربی من البته بابا میگه تو همین طور ظریف هستی الهی من قربون قد و بالات بشم .

برای ثبت نام و انتخاب مدرسه ات یکسال تحقیق کردم با کلی استرس بالاخره مدرسه رضوان در بلوار کمالی که یک مدرسه غیرانتفاعی هست رو انتخاب کردیم و ثبت نام کردیم تا ببینیم فعلا چی پیش میاد

بازم میام برات مینویسم عشقم .چندتا از عکسهای الانت رو برات به یادگار اینجا میزارم